سیاسی-انقلابیفیلم

فیلم قلعه برست Fortress of War 2010

«من جنگ رو تصور کرده بودم.

اما این جنگ رو نمی تونستم تصور کنم

همه انتظارش رو داشتن، اما کسی فکر نمی کرد اینقدر زود شروع بشه

ساده و ترسناک …»

برگرفته از فیلم

  1. آن­ها برای چه جنگیدند؟

اولین روزهای آغاز جنگ آلمان نازی و شوروی با غافلگیری ارتش سرخ و پیشروی گسترده­ی فاشیست­ها آغاز شد. ارتش آلمان که تا بن دندان مسلح شده بود، توانست برتری مطلقی در هوا و زمین در برابر ارتش سرخ به دست آورد و فرماندهانش را چنان غره کند که تصور کنند با کشوری دیگر از قماش فرانسه طرفند که ظرف چند هفته نبرد ازپای درآید و پایتختش به دست ورماخت سقوط کند. با وجود پیشروی گسترده، نیروهای فاشیست در جبهه و پشت جبهه با موانع محکمی مواجه شدند. این موانع و عوامل که موجب شکست­ناپذیری شوروی شد، بر خلاف ادعاهای تاریخ­نگاری رسمی، نه سرمای هوا بود و نه کمک­های متفقین؛ (هرچند که اینها هم تأثیرگذار بود) که بسیار دیده­ایم کشورهایی با وجود همه­ی اینها بسیار زود به وسیله مهاجمانی حتی ضعیف­تر از پای درآمده­اند. آن­چه ارتش نازی را از پای درآورد برخورد با اراده­ی پولادین و مؤمنانه­ی کارگران و سربازان شوروی در نبرد و دفاع تا آخرین نفس بود. آنها خوب می­دانستند برای چه می­جنگند و در مقابل چه ایستاده­اند. در صورت پیروزی چه چیزی را از گزند حفظ کرده و در صورت شکست چه مصائبی در انتظارشان است. در یک کلام آنها از سرزمین سوسیالیستی، مملکتی از آنِ کارگران، در مقابل سیاه­ترین آفریده سرمایه­داری، فاشیسم، به دفاع برخاستند و  سرزمین­شان را از لوث وجود این اهریمنان پاک کردند. این کار سترگ نیازمند قهرمانی­ها و ایستادگی­های فراوانی بود و داستان مقاومت مبارزان قلعه­ی «برست» قسمتی از این قهرمانی­هاست. فیلم «قلعه­ی برست» روایتگر گوشه­ای از این حماسه است. این روایت از روزهای آغازین جنگ شروع شد و تا مقاومت آخرین نفر از مبارزان برست تا آوریل سال بعد و به مدت ده ماه ادامه داشت. در این مدت ارتش نازی تا نزدیکی مسکو پیشروی کرده بود اما مبارزان در جزیره­ای محصور در سرزمین­های اشغال شده توسط فاشیست­ها، ماه­ها مقاومت کرده و از تسلیم قلعه سرباز زده و همگی در این راه کشته شدند. در کتاب «نام او ثبت نشده است» که روایتی است از مقاومت مبارزان قلعه، واقعه­ای در آخرین لحظات از زندگی آخرین سرباز مدافع قلعه روایت شده است: سرباز(پس از ده ماه مقاومت) هنگام محاصره شدن در یک زیرزمین و در جواب تیمسار آلمانی که نام و درجه­ی سرباز را می­پرسد، پاسخ می­دهد: «یک سرباز روس» اشک از چشمان مترجم (که خود از شهروندان اسیر شده­ی شوروی است) سرازیر شده و  بار دیگر تکرار می­کند: «تیمسار نام و درجه­­تون رو پرسیدند». در جواب سرباز ارتش سرخ پاسخ می­دهد: «خب تیمسار. حالا می­دونی یک ورست روسی چند قدمه؟»

به راستی که کارگران شوروی، هر چند با پرداخت بهایی سنگین، اما به بهترین وجه به فاشیست­ها آموختند که «یک ورست روسی چند قدمه». اما سؤال این است که آیا ما کارگران می­توانیم به امپریالیست­ها و صهیونیست­ها بیاموزیم که یک فرسخ ایرانی چند قدم است؟

  • ما باید برای چه بجنگیم؟

هم­اکنون نیز جنگی توسط امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم، تباه­ترین مولود آن، برسر کارگران و فرودستان ایران آوار شده است. شرایط کنونی ما اما به مراتب هولناک­تر است. جنگ­ها پیچیدگی فراوانی یافته و برخلاف شوروی، ایران پیش از جنگ میهنی از آن ما کارگران نبوده است. اگر آسمان ایران در دستان امپریالیست­ها و صهیونیست­هاست، زمینش در دستان سرمایه­داران و دولتمردان خودی است. پس در وضعیت کنونی چه باید کرد و با که باید جنگید؟

برای فهم عمل درست در دوران جنگ باید وضعیت جنگی را ادامه­ی سیاست­های دوران صلح دید. در دوران صلح هم کارگران در حال تولید و بازتولید کالاها، کارخانجات، زیرساخت­ها و در مقیاسی عظیم­تر کشور و طبیعت هستند. هر آنچه ایران پهناور نامیده می­شود، اگر کار ما نباشد لحظه­ای نمی­پاید و هرآنچه در این مرز و بوم است از آن ماست. این ماحصل کار و دسترنج ما توسط سرمایه­داران غصب شده است. برخورد سرمایه­داران با مملکت ما نیز مانند برخورد با هر چیز بادآورده­ی دیگر است، که هر لحظه احساس خطر کنند آن را به دیگری می­فروشند و سرمایه­ی خود را برداشته و به جای دیگری می­برند. در هنگامه­ی جنگ کنونی نیز این تفاوت برخورد میان کارگران و سرمایه­داران را بار دیگر مشاهده کردیم. اما آنچه در جنگ رخ داد چیز جدیدی نبود. کارگران ایرانی پیش از جنگ نیز اسیر بی­عرضه­گی و بی­کفایتیِ سرمایه­داران ایرانی و دولت­مردانش چه در عرصه­ی توسعه­ی تولید و چه در عرصه­ی اداره­ی مملکت بودند. آنچه دیدیم ادامه همین بی­کفایتی در دوران جنگ بود.

حال چه می­توان کرد؟ می­توان به انتظار نشست تا در دور بعدی جنگ­هایی که امپریالیست­ها و صهیونیست­ها به پا می­کنند، سرمایه­داران غاصب داخلی و دولتمردان بی­کفایتشان مملکت را – که حاصل دسترنج ما و پدرانمان و میراث فرزندانمان است – بر باد دهند یا این­که نبردی نابرابر را بیاغازیم و همزمان هم این ملک از دست رفته را به چنگ آوریم و هم دندان هر غاصبی را که بدان نظر دارد خرد سازیم. اگر آسمان از آن امپریالیست­ها و صهیونیست­هاست و زمین در چنگال سرمایه­داران خودی­ست ما دانه­های نهفته در خاکیم. وقت آن است جوانه­ای زنیم و آسمان و زمین را از لوث وجودشان پاک سازیم. فقط ما صاحبان حقیقی کشور هستیم که چنین توانی داریم. اگر کارگران و دهقانان روسیه در صد سال پیش توانستند ما چرا نتوانیم.

طبیعی است که ما بر تفاوت این دو شرایط تاریخی واقفیم و قصد هم ارز کردن این دو وضعیت کاملاً متفاوت را نداریم. آنچه آنها در اختیار داشتند، دولتی کارگری بود که تمامی امکانات کشور را برای دفاع بسیج کرد و همت کرد تا فاشیسم را از پای درآورد. ما اکنون نه تنها چنین دولتی نداریم بلکه با دولت سرمایه­دارانه­ای مواجهیم که از دفاع چند روزه از مملکت نیز عاجز بود و از همان ابتدا قافیه را به امپریالیست­ها باخت. در سطحی دیگر کارگران ایران حتی تشکیلات منسجم خود را جهت سازماندهی و هماهنگی فعالیت­های خود ندارند. اما این تمام ماجرا نیست. در وضعیت کنونی نیز می­توانیم بدون اینکه دامن فکر را  به آفت خوشبینی دچار کنیم، امیدوار باشیم. اما به چه چیزی؟

در روزهای جنگ با دیدن صف پمپ­بنزین­ها، نانوایی­ها، بانک­ها و … تصور فروپاشی اجتماعی در ذهن هر مخاطبی شکل می­گرفت. اما این تمام ماجرا نبود. همزمان کم نبود چیزهایی که بتوان به آن امیدوار شد. از بیدار شدن نفرت از صهیونیسم متجاوز تا بی­آبرویی هرچه بیشتر اپوزیسون به درد نخور و خائن و از آگهی پذیرش رایگان مهمان در منازل مسکونی در بعضی استان­ها تا تصویر پخش رایگان نان در بعضی نانوایی­ها. تمامی این­ها با وجود جزئی بودنشان، نشان از تقویت حس همبستگی و عقبگرد فردگرایی سرمایه­دارانه در توده­ی مردم است. این حس همبستگی باید تقویت شده و بن­مایه­ی حرکت­های آینده شود. کارگران ایران یا این مسیر را طی می­کنند، تشکیلات مستقل خود را سازمان می­دهند و برای به کف آوردن همه­چیز گام برمی­دارند و یا این که باید در طوفان­های آینده نظاره­گر از دست رفتن تمامی هست و نیست­شان باشند.

6pocaDiLUONtU3bNY57XGPfBqVr

Fortress of War (2010)

تاریخ اکران: 04 Nov 2010

ژانر: Action, Drama, War

کارگردان: Aleksandr Kott

سه فیلم مشهور کارگردان: Fortress of War، Six Degrees of Celebration 3، Six Degrees of Celebration 2

بازیگران مطرح: Andrey Merzlikin، Pavel Derevyanko، Veronika Nikonova، Yevgeni Tsyganov، Anna Tsukanova-Kott


نقد کوتاه (به انگلیسی)

The film covers the heroic defence of the Brest Fortress, which was attacked during the first strike of German invaders on June 22 1941. The story describes the events of the first days of the defence, including the three main resistance zones, headed by the regiment commander, Pyotr Mikhailovich Gavrilov, the commissar Efim Moiseevich Fomin and the head of the 9th frontier outpost, Andrey Mitrofanovich Kizhevatov. Many years later veteran Alexander Akimov again recalls the memories of the time, when he, then a 15 year old Sasha Akimov was deeply in love with the beautiful Anya and suddenly found himself in the middle of the bloody events of war.

امتیازها:

  • Internet Movie Database: 7.4/10

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا